<< بسم الله الرحمن الرحیم >>

 

می خواهیم درباره توصیفات عقل از قرآن به آیاتی استناد کنیم تا درک کنیم که این نعمت بزرگ الهی را خداوند چرا به انسان ها عنایت کرده است ؟

 

در قرآن کریم هیچ سخنی در مورد این که عقل چیست به میان نیامده است چرا که عقل از روحانیون است ، و همینطور آنچه در مورد عقل از اهل بیت (ع) آمده توصیفات در مورد عقل است و نه آنکه در مورد خود عقل صحبت کنند .

 

در سوره  مبارکه آل عمران آیه 118: قَد بَیَّنّا لَکُمُ الایاتِ اِن کُنتُم تَعقِلون : ما آیا خود را برای شما (به خوبی ) بیان کردیم اگر عقل و اندیشه کار بندید .

و در سوره مبارکه یوسف آیه 109:

وَلَدارُ الاخِرَه خَیرٌ لِلَّذینَ اتَّقوا اَفَلا تَعقِلون : اگر تعقّل کنید به خوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای اهل تقوی بسیار نیکوتر است

 

و نیز در سوره مبارکه بقره آیه 164: محققاً در خلقت آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتیهای که بر روی آب برای انتفاع خلق به حرکت اند و آب بارانی را که خدا از بالا فرو فرستاد تا با آن زمین را بعد از مردن زنده کرده و سبز و خرم گردانید و در پراکندن انواع حیوانات در زمین و در وزیدن باد ها به هر طرف و در خلقت ابر که فی ما بین زمین و آسمان مسخر است در همه این امور ادله ای واضح بر علم و قدرت آفریننده است برای عاقلان

 

قرآن در آیه بالا صریحاً می فرماید از این نیروی بزرگ و عظیم خود (عقل ) استفاده کنید و آن را به کار گیرید .

و امثال این آیات در قرآن کریم بسیار است که انسان ها را دعوت می کند که از عقل خود این نعمت شگفت انگیز الهی استفاده کنند .( برای تحقیقات بیشتر به سوره  مبارکه مائده آیه 58 و سوره مبارکه یونس آیه 100 و سوره مبارکه  انفال آیه 22 و سوره  مبارکه زخرف آیه 3 و سوره مبارکه مُلک آیه 10 مراجعه بفرمایید )

از امام صادق ( ع ) سوال شد عقل چیست ؟ فرمودند (عقل وسیله ای است که انسان را در دایره عبودیت می اندازد) وسیله ای که باعث می شود انسان بندگی خدا را بکند و از همین راه به بهشت برود .

 

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : خدا نعمت های بسیاری به بندگانش داده است در میان همه این ها ، هیچ چیز را افضل تر از عقل در میان خلقش قسمت نکرده است .

 

حضرت علی (ع) در حکمت 407 نهج البلاغه فرموده اند : خدا عقل را به انسانی نداد ، جز آنکه ، روزی او را با کمک عقل نجات بخشید .

 

نتیجه بحث ما در مورد عقل آن بود که باید از عقل خود در همه جا استفاده کنیم ، در پست های قبلی گفته شد که هر  آن چه پیر و قطب طریقت به مریدان خود می گوید باید بدون هیچ دلیلی بپذیرند بدون آنکه سوالی بپرسند و دلیل آن را جویا شوند ، و هیچ کدام از ائمه ما نگفتند که نگو ، نپرس و سوال نکن . ائمه(ع) در جاهای مختلف فرموده اند که  قالوا نُقّادَ الکلام :وقتی سخنی می شنوید از آن انتقاد کنید و در موردش بحث کنید .

و تشیّع مکتبی است که نخواسته است پیروانش دست بسته باشند ، امّا چرا ما نباید در مقابل  سخان علی ( ع ) و سایر ائمه (ع) حرفی بزنیم و سخنان آنان را قبول کنیم چون ایشان امام هستند و امام 1- علم دارد 2- عصمت دارد و علم او وابسته و وصل به علم نبوی و الهی است اما منظور ما از جمله قبل این نیست که امامان (ع) حقّ تعقّل و سوال را به انسان ها نمی دهند .

(بحث، محاسبه ، تعقّل قدر مسلّم حقّ هر شیعه است)

 

در پست بعدی که ضمیمه همین پست است در مورد عشق صحبت می کنیم و نظرات اهل تصوّف را در مورد این مسئله بیان خواهیم کرد .

....................................................................................والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

برای تعجیل در فرج مولانا امام زمان ( عج ) صلوات