عقل و عشق در مجامع اهل تصوف 2
<< بسم الله الرحمن الرحیم >>
نکته: این پست در ادامه پست قبلی است لذا به شما دوست عزیز توصیه می کنیم اول پست قبلی را بخوانید بعد این قسمت را مطالعه بفرمایید.
یکی از مسائلی که در عرفان ساخت بشر به آن بها داده شده است کلمه ای به نام عشق است که به قیمت کوبیدن عقل به آن بها داده شده است .
سوال : در کتاب های منظوم و منثور کلمه عشق فراوان به کار رفته است چرا در قرآن مقدّس کلمه عشق یک جا نیز به کار نرفته است ؟
جواب : بعضی ها در جواب این سوال می گویند خداوند در قرآن به جای کلمه عشق ، واژه ((حُب )) را به کار برده است و (( حُب)) معادل عربی واژه عشق است در جواب این افراد به ایشان عرض می کنیم که نظر شما کاملاً اشتباه است چون کلمه عشق در واقع یک کلمه عربی است که وارد فارسی شده است .
سوال 2 : آیا ما مجازیم کلمه عشق را خطاب به خداوند متعال به کار ببریم ، اگر مجاز به این کار هستیم به کدام مجوّز ؟
جواب: در جواب باید عرض کنیم ، خداوند متعال هیچ گاه ، راه را برای اهل تحقیق بسته نمی گذارد ، اگر ما مجاز به به کار گیری این کلمه خطاب به خداوند متعال بودیم حتماً در قرآن و در روایات رسیده از جانب معصومین به لزوم به کار گیری آن اشاره می شد . پس فلسفه ای باید در این به کار نبردن باشد ، حتماً به کار بردن این کلمه در رابطه با خداوند ایراداتی داشته است که نه ائمه و نه خداوند به آن اشاره ای نکرده اند و این در حالی است که هیچ چیزی نبوده است که برای بشر سودمند بوده باشد و خداوند و معصومین بدان اشاره نکرده باشند .
حال دیدگاه علی (ع) را در مورد این کلمه بررسی می کنیم :
در خطبه 109 نهج البلاغه امام در مورد عشق می فرماید:
هر کس به چیزی عشق ورزد ، نابینایش می کند ، و قلبش را بیمار کرده ، با چشمی بیمار می نگرد ، و با گوشی بیمار می شنود . خواهش های نفس پرده عقلش را دریده ، دوستی دنیا دلش را میرانده است ، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر می گردد ، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد ، از هیچ پند دهنده ای شنوایی ندارد ، با این که گرفتار آمدگان دنیا را می نگرد که راه پس و پیش ندارند و در چنگال مرگ اسیرند .
معنی عشق :
در بزرگترین کتاب لغت عربی ((لسان العربی المحیط )) در مورد معنی عشق آمده است :
عشق : الّزومُ شَیءٌ لا یُفارِقُهُ : < معنی > : همراه بودن چیزی با چیز دیگر که هرگز از او جدا نشود .
در واقع این کلمه از عَشَقه گرفته شده است که گیاهی است که به دور گیاهان دیگر می پیچد .
مشاهده می فرمایید که طبق این معنی دانستن خداوند به عنوان معشوق با شرک بالله هیچ تفاوتی ندارد و از آن جا که الگوی ما حضرت محمد (ص) و ائمه اطهار هستند ما هم سعی بر آن داریم که دنباله رو راه آنان باشیم . ان شاءالله
حال به سراغ حضرات صوفیّه می رویم ببینیم در مورد این کلمه و استفاده های آن چه گفته اند :
نعمت الله ولی قطب فرق نعمت اللهی ( نعمت اللهی ها ، نعمت الله نور بخشی و ..) شعری سروده که با هم به بررسی آن می پردازیم :
عقل اگر چه رئیس این ده ماست عشق شاه است و این رئیس گداست
عشق بر تخت دل نشسته به ذوق این چنین پادشاه و تخت کجاست ؟
( دوستان در نظر داشته باشید که خداوند فرمود : من از عقل محبوب تر خلق نکردم )
غرقه شو در بحر عشقش کز یقین قطره با دریا شود ، دریا شود
دست با او در کمر یاری کند گو به عشقش بی سر و بی پا شود
( در بیت دوّم می گوید دست در کمر خدا بیانداز تا در عشقش بی سر و پا گردی (نمونه ای از شرک بالله )
باز در کتاب 40 کلام و 30 پیام نوشته دکتر جواد نور بخش یکی دیگر از قطب های صوفیه می گوید :
تنها به فتوای عشق می توان با شاهد ازل دست در آغوش شد(شرک بالله ) عقل سنخیّت بین من و خدا را قبول ندارد ، عقل و عشق هر یک نوایی می سازند و سازی می نوازند ، عقل گوید تیغ استدلالم ، عشق گوید شمشیر اضمحالم(نابودی ) ، عقل گوید تا به عصای من نروی به مقصود نرسی ،عشق گوید تا به آتش من نابود نشوی به بود نرسی ، عقل در میدان دل ناصح ، حافظ من است امّا عشق سرداری آتش افروز و هستی سوز است که بر عقل و لشگرش می تازد تا آن ها را شکست دهد ( می گوید عقل را کنار بگذار قرآن دروغ می گوید که از آن استفاده کنید و تعقّل کنید العیاذ بالله )
و این تنها دو نمونه از دستوراتی است که حضرات صوفیه به مریدان خود داده اند تا عقل را کنار بگذارند و با عشق و شرک بالله به خداوند برسند العیاذ بالله ، هر عقل سالمی به این نکته پی خواهد برد که تنها عمل کردن به دستورات قرآن و معصومین نجات بخش است و می تواند انسان را به خداوند نزدیک گرداند ، البتّه یکی دیگر از راه های رسیدن به قرب الهی راه دل است ولی راه دل جدای از راه عشق است و به هیچ وجه این معنی شرک آلود را نمی دهد و این نکته را فراموش نکنیم که در قران و روایات به حُب همراه با تعقّل بسیار بها داده شده است و دوست داشتن باید همراه با تعقّل باشد ان شاء الله
.......................................................................................والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهم عَجّل فَرَج مولانا امام المهدی المنتظر ....صلوات
السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان ...این وبلاگ قصد دارد با ارائه مطالبی عقلی و با کمک گرفتن از براهین عقلی و شرعی اثبات کند که صوفیه مسلمان واقعی نیستند و در هر زمان بنا به لزومات آن زمان نوعی آب و رنگ اسلامی به خود داده اند و همواره قصد داشته اند با تبلیغ مسلک ساختگی خود خدشه ای بر اسلام عزیز و مکتب حقه ی شیعه وارد بکنند .و در طول زمان از صدر اسلام تا کنون بدعت های بسیار وارد کرده اند و بیشترین صدمات را از میان سایر فرقه ها به مسلمین وارد کرده اند لذا به شما خواننده عزیز توصیه می کنیم اولا با کمک گرفتن از عقل خود که نعمتی است بزرگ از جانب خداوند متعال برهان های عقلی و نقلی ارائه شده را مطالعه بفرماییدو بعد خود به قضاوت و داوری بپردازید که این فرقه و زیر مجموعه های آن تا چه حد منحرف هستند! (شما دوست عزیز اگر می خواهید مطالب را به صورت طبقه بندی مشاهده بفرمایید از آرشیو موضوعی واقع در سمت چپ وبلاگ کمک بگیرید )-گروه فرهنگی مذهبی آشنا-